ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یاد غروب دل انگیز دهکده توریستی داماش بخیر در بلند ترین نقطه تپه روبروی کلبه
ییلاقی مان می نشستم . در این هنگام مه هم مهمان دهکده می شد و دامها هم از چرا برمی گشتند من چقدر دلم برای دیدن دو باره این صحنه ها تنگ شده چقدر آدمهاش ساده و زلال بودند همه منو تحسین می کردند پیر مردها و پیر زنهایی که دیگه نیستند اما هنوز تاثیر تحسین هاشون در من هست بعضی ها که پسر نداشتند منو پسرشون می دونستند و با دیدن من فرق سرم را می بوسیدند .
سلام استاد.
واقعا یادش بخیر!قلمتو دوست دارم.موفق باشی.
یه چیز بگم؟![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
ولی نه واقعا قابل تحسینم هستید
ماشالا بس که پسر دوست بودنو هستن با دیدنتون فرق سرتونو می بوسیدن
شوخی کردم
یه درخواست تایید نظراتتونو بردارید بهتره هاااااااا
سلام حتما بر می دارم