ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آن سالها هنوز برق به دهکده وارد نشده بود و نسلی که خیلی از آنها به دیار حق شتافته اند و بقیه هم روزهای آخر عمر خود را سپری می کنند با وجود کار طاقت فرسای روزانه تمام روزه های خود را نگه می داشتند آنچه که یادم میاد هنگام سحری فردی فانوس به دست با اشتیاق و احساس وظیفه تمام محله را می گشت و سحری می خواند تا زنان و مردان دهکده خواب نمانند صدای سحری خوان به واسطه وجود کوه های بلند اطراف دهکده با طنین خاصی در دهکده می پیچید که برای نسل ما راز آلود بود و قداست دین را در ذهن ما دو چندان می کرد حتی گاهی تلاش می کردیم تا به تقلید از آنها این کار را انجام دهیم اما در دهکده خاطرات تقسیم کار محکمی حاکم بود و هر کس وظیفه خود را به نحو احسن پیگیری می کرد روحانی محل هم این ماه را در خانه مردی زحمتکش که در حال حاضر دوران سخت زندگیش را میگذراند اسکان پیدا میکرد این مرد بزرگ دهکده خاطرات احمدعلی احمدی نام داشت که چندروزی است همسرش دارفانی را وداع گفته و خودش روی ویلچر تک و تنها مانده نسل ما از او خاطرات خوشی دارد علی رغم نداشتن فرزند سالها با هم زندگی کردند و پذیرای مهمانان دهکده خاطرات بودند و هیچ وقت خم به ابرو نیاوردند! سحر خوانها هم سه نفر بودند(مرحومان شیر محمد آبیار - ملا کاسی ترابی و ملا خلیل برزو ) که یادشان گرامی باد ؛سالها مجالس مذهبی دهکده خاطرات به وسیله آنها گرم می شد؛ موقع افطار هم آش نذری بود که در دهکده جولان می داد تمام موادش هم از تولیدات دهکده بودو...... تکرار خوردنش با مزه خاصش برای نسل ما یک رویاست!!!!! در شب های احیا هم بعد از صرف افطار همه دور سفره می ماندند و با دست خود گوشه سفره را لمس می کردند ملای مجلس طی لیستی همه درگذشتگان سال های دورو نزدیک دهکده را به اسم یاد می کرد و برای آمرزش روح شان طلب مغفرت می نمود در پایان با صلوات و خواندن فاتحه از سفره فاصله می گرفتند و بعد تلاوت قرآن و صرف چای و خداحافظی....... یادشان جاودان
سلامسلام
وبلاگ خوبی دارین.
خواستی تبادل لینک کنی خبرم کنم.
عنوان:وب مانی
لینک:http://www.PersianXchange.ir/
ممنونم حتما
چه زیبا روزگاری است اینجا ...
ممنون از حضور پرمهرتان
حتما باز به دهکده ی خاطراتتان سر می زنم
موفق باشید التماس دعا
سلام منتظرتان هستم
درود و رحمت خدا بر دلها و اندیشه های زلال و پاکی باد که در هر شرایطی نسل های مومن را تربیت کردند و مستدام ساختند،نواهای دل انگیز شبخوانی و سحرخوانی که رمز و راز حرمتش را باید در دل وزبان کوه های داماش حستجو کرد در همه اعصار ماندگار است حتی اگر نسلها برود و بیاید و فناوری ها بر همه جا سیطره افکند باز هم طنین پر برکت صدای شیر محمد و ملا کاسی و ملا خلیل همزاد ماه رمضان هر سال و آینده خواهد بود، بسیار زیبا و محسوس و ملموس خاطره نگاشته اید و میراث فرهنگ و ارزش های دین را یادآوری کردید، عباداتتون قبول باشه و میلاد حضرت امام حسن مجتبی کریم اهل بیت علیهم السلام مبارک، اقا ضرغام عزیز،
سلام آقا کاظم عزیز از لطف شما به داماش عزیز سپاسگزارم از الان دعوتتان می کنم تشریف آوردید ایران داماش در خدمتیم
سال های در غبار از یاد نمی روند حتا به تکرار و تکرار سبزشدن ها.
سبز باشید.
گذشته ها در پستوی ذهن ما حضور دارند و رفتار ما را جهت می دهند اما ما به آن آگاهی نداریم
الهم عجل لولیک الفرج...
ممنون از حضور شما
زمانی شعر میگفتن برای غریت باران
ولی حالا خودم تنهاترم ،
تنهاتر از تنهایی باران
.............
اینکه یکی تمام محل رو راه بره و همه اهل روستا رو بیدار کنه خیلی جالبه تصورش که خیلی بارم جالب بود
بله لاکو جان خوب به حس دهکده خاطرات رسیدی تبریک میگم که کودک درونت هنوز با طبیعت همدم هست
با سلام
عیدت مبارک
.......... نماز و روزه هایت قبول
انجمن فرزانگان کویر
ممنونم کویر را دوست دارم
با سلام
خداحافظ ماه پروردگار الرحمن الراحمین
خداحافظ ماه لحظه های افطار و سحر
خداحافظ ماه نعمت و رحمت و برکت
خداحافظ ماه شب های نورانی قدر…
این عید فرخنده را به خانواده و شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نماییم
لطف شما زیاد
این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمر را حرام دیدارش کردم؟؟؟؟سلام خسته نباشید امیدوارم همیشه وهرکجاکه هستید شاد وسربلند وپیروز باشید.
سلام ممنون از حضورتون . گذشته چراغ راه آینده است