دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.

کلبه های دهکده خاطرات 1

تابستان به پایان رسید خیلی به ذهنم فشار آوردم تا خاطره ای را از آرشیو ذهن بکشم بیرون اما انگار کفگیر قلم به ته ذهنم خورده بود!!!نه!! مثل اینکه کم کم گوشه ای از ذهنم با خاطره ای در حال خیس شدن هست تصویری از کلبه های قبل از زلزله توی ذهنم شکل گرفت با سقف شیروانی تخته ایش ! آن زمان خانه های دهکده هم از ابزار و ادوات طبیعی ساخته شده بودند (گل چوب سنگ موجود در اطراف دهکده) سقف خانه هابه وسیله چوب شیروانی می شد البته به جای حلب تخته ها را با  مهارت خاصی روی هم قرار می دادند که کوچکترین آبی هم از آنها رد نمی شد روی هر تخته یک سنگ می گذاشتند تا به راحتی سقوط نکند . اوایل پاییز که می شد باد جنوب(گرمش) تعدادی از تخته ها را از سقف خانه ها پرت می کرد و حتی گاهی آنقدر شدید می شد که نظم تخته ها به هم می ریخت  اما اها لی دهکده خستگی ناپذیر بودند دوباره آنها را با نظم خاصش می چیدند. عده ای هم  از این راه ارتزاق می کردند وشغلی دست و پا کرده بودند اما با آمدن زلزله سال 69 آن خانه ها از بین رفتند و ستادهای معین بازسازی بعضی از سقف های خانه های دهکده را با حلب پوشاندند و عده ای هم به سبک مناطق گرمسیر از قیر یا ایزوگام بهره جستند  از آن زیبایی طبیعی و آرام بخش سقف خانه ها حالا حلب های زمخت و قیرگونی آزار دهنده باقی مانده  و پوشش تخته ای  زیبایش به خاطره ها پیوسته است ......

نظرات 3 + ارسال نظر
مجتبی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:20 http://ourskyland.blogfa.com/

سلام
زبان ارتوصیف خاطرات زیبای شما ناتوان...
آقای مهرگانفردواقعادراون خانه ها آرامش
به معنای واقعی وجودداشت که قسمتی
برمی گشت به سبک
خاص معماری شون وسادگی که به درستی
درخاطره شما اشاره شده...
شمااستادعزیزم رودعوت می کنم به تماشای
این پستها ازوبم"عطرکاهگل "وهمون خانه های قدیمی...
که ازمعدودیادگاریهای قبل اززلزله 69 هستند...
http://ourskyland.blogfa.com/post/90
http://ourskyland.blogfa.com/post/125

آقا مجتبی عکسای شما هم عالی بود

محمودمهدی پور دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 20:18 http://bandegy.mihanblog.com

سلام
نوشته های شما مرا دوباره می بردعمارلو.
کوچه باغ های جیرنده تا نزدیکی آینه ده
بعد از اونجا می روم تا ویه قدمی بعد ناوه
بر میگردم تا جیرنده نرود از یادم
سرزمین شکوفه های زیتون من باز آمدم

بعضی وقت ها تلنگری خروارها خاطره را به یادمان می آورد

مرتضی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 http://jooben.blogfa.com

{ گل }

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد