دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.

انگور فرنگی دهکده خاطرات

یکی ازمیوه های خوشمزه و به یاد ماندنی جنگل های جنوب شرقی دهکده انگور فرنگی(شر انغورک) یا شل انگورک بود درشهریور ماه میرسید ما هم عزم رو جزم می کردیم  با دوستان از لا بلای درختان راش رد بشیم و خودمان را به دشت نزدیک گمگاه برسانیم که معروف بود به صحرایی کوچک چمنزاری زیبا و دل انگیز که با انواع درختان و بوته های خودرو محاصره شده بود٬ تخته سنگ نسبتا بزرگی در یک طرفش وجود داشت که بوسیله بوته های زرشک احاطه شده بود٬ زرشک قرمز رنگ و ترش مزه٬ خوشه اش را از درخت جدا می کردیم توی مشتمون پر می کردیم  می ریختیم تو دهنمون چه لذتی داشت بعد از کمی استراحت به سمت شرق حرکت می کردیم تا به مزرعه انگور فرنگی برسیم این میوه شبیه به انگوربود با دانه های کوچک تر٬ درختش هم شبیه رز انگور بود با شاخه های نازک تر٬ بعد از چیدن آن دوباره به سمت صحرایی میامدیم ٬یک روز قرار شد یکی از دوستانمان را بترسانیم آنروز بعد از سی سال هنوزفراموش نشده یکی از بچه ها مخفی شد و صدای خرس را در آورد ما شروع به فرار کردیم اما دوست ماکه از موضوع خبر نداشت  چقدر وحشت زده شد بنده خدا نگران دوست گمشده ما هم بود ما می گفتیم خرس او را گرفته و همچنان فرارمی کردیم تا اینکه او عقب موندشدیدا گریه می کرد و فریاد میزد :خرس داره نزدیک میشه به داد من برسید :ما دیدیم اوضاع خرابه برگشتیم و دلداریش دادیم که دروغه خرس کجا بود٬ دوست گمشده ما هم که نقش خرس را بازی میکرد  نمایان شد تا او آرام گرفت...روزها این خاطره موضوع خنده ما شد....خدا ما را ببخشه  ....نوجوانی بود دیگه چکار کنیم

نظرات 5 + ارسال نظر
آرزو جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:54

سلام دوست عزیز.خیلی جالب بود اما بیچاره دوستتون که ازسادگیش سوء استفاده شد.امیدوارم حلالتون کرده باشه ازته دل.آقای مهرگانفرد خیلی برام جالب شده خاطرات شما با موقعیت الان شما.وقت برای درس خوندن هم داشتین؟ واینکه چقدر شیطنت کردیدتا بالاتراز قبل رو بگذرونید.موفق باشید مثل همیشه.

binambanoo شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 http://s-m89.persianblog.ir/

where is my link??????????????????????

binambanoo شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 http://s-m89.persianblog.ir/

این دفعه دیگه خوندم پستت رو.بعد به من میگی شیطون!!خودت ک بدتری.

محمد محرابی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 19:03

خاطره قشنگی بود

binambanoo سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 http://s-m89.persianblog.ir/

رفقای گل و گلاااااااااااااااب بینام بانو بشتابییییییییییدد...بینام بانو آپیده...هوس کرده که همه ی رفقاشو به دعوته بیان وبش....
تشریییییییف بیاریییییییییددددددد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد